تماشا کنید: اوج‌گیری روانشناسی زرد با موتور صداوسیما

به گزارش مجله خبری آلما به نقل از
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
 
سرویس علم و فرهنگ انتخاب: حتما مشابه این عبارات را بر جلد بعضی کتاب‌ها و مجلات دیده‌اید: «۱۰ راز موفقیت در زندگی زناشویی»، «قانون جذب زنان»، «چگونه محبت همسرم را به دست آورم؟»، «ترک عادت‌های بد در یک روز»، «راز موفقیت»، «شیوه‌های اعتمادسازی»، «جذابیت چگونه ایجاد می‌شود؟». اینها مشت نمونه خروار است از شیوه‌ای که مروجانش آن را شیوه‌های «سبک زندگی» می‌نامند و عمدتا خود را هم روانشناس معرفی می‌کنند. هرچه بخواهید می‌گویند و با اعتماد به نفسی مثل‌زدنی از خود، نظریه هم صادر می‌کنند و چنان با صدایی رسا و اداواطفار‌های فراوان دیدگاه خود را تشریح می‌کنند و اصرار دارند که سخناشان عین به عین مبتنی بر اصول علمی روانشناسانه است که اگر فروید هم پای سخنانشان می‌نشست باور می‌کرد که روانشناسی همین است و بس!
بازارشان هم سکه است؛ کتاب‌نویسی را سری برمی‌دارند؛ مثلا در یک سال ممکن است ده جلد کتاب چاپ کنند. متن کتاب هم چندان مهم نیست؛ جلد را که خوب ببیندی، کار تمام است؛ چند رنگ جیغ و یک زن و مردی که با هم مشغول دعوا هستند و یک تیتر عوام‌پسند؛ مثلا «زنان بخوانند؛ چگونه مرد خود را از دست ندهیم؟»
کنفرانس و همایش هم که تا دلتان بخواهد برگزار می‌کنند و برای هر دوره‌شان هم پول‌های قابل توجهی می‌گیرند. در فضای مجازی هم صفحات زیادی می‌زنند و قدری که معروف شدند فن‌پیج‌هایی ایجاد می‌شوند تا حسابی تبلیغ‌شان را کنند. یک موسیقی متناسب با محتوای صحبت‌ها هم زیر حرف‌هایشان می‌اندازنند و کلی ویو می‌گیرند.
این شیوه‌ای است که مروجان سبک زندگی در قالب روانشناسی ارائه می‌کنند و سخنانی غالبا غیرعلمی، پوپولیستی و کلیشه‌ای را به خورد مردم می‌دهند. البته که مردم هم از این شیوه استقبال می‌کنند که اگر اسقبالی در کار نبود، بازار این سخنرانی‌های انگیزشی به این میزان رونق نداشت. شاید بعضی از حرف‌های آنها هم بد نباشد، اما مشکل زمانی ایجاد می‌شود که نسخه‌های کلی جای علم روانشناسی و روانکاوی را می‌گیرد و این نکته فراموش می‌شود که در روانشناسی انسان‌ها مورد به مورد بررسی می‌شوند و همین علم روانشناسی هم یک کل واحد نیست و زیرشاخه‌های فراوانی دارد؛ از جمله روانشناسی بالینی، روان‌شناسی تحلیلی، روان‌شناسی تطبیقی، روان‌شناسی ناهنجاری، روان‌شناسی کاربردی، روان‌شناسی جامعه، روانشناسی جنایی، روان‌شناسی انتقادی، روان‌شناسی فرهنگی، روان‌شناسی سایبری، روان‌شناسی رشد، روان‌شناسی گفتمانی، روان‌شناسی اقتصادی، روان‌شناسی آموزشی و روان‌شناسی محیطی و رشته‌های دیگر. روانشناسی هم با روان‌پزشکی تفاوت دارد و روانپزشک سعی در درمان اختلالات روانی، عمدتا با بهره‌گیری از روش‌های دارویی دارد.
با این اوصاف می‌بینید که کار مروجان سبک زندگی فرسنگ‌ها با علم گسترده و پیچیده روانشناسی فاصله دارد. آنها بیشتر سخنران‌هایی هستند که می‌کوشند از لابه‌لای اقتضائات اجتماعی، سخنانی کلی، بعضا عوامانه و غیرعلمی مطرح کنند تا صرفا بتوانند هرچه بیشتر دیده شوند. نسخه آنها برای ازدواج و طلاق یکی است، در نسل‌شناسی یک عینک واحد دارند و وقتی می‌خواهند دلیل شکاف نسلی را بررسی کنند چیزی جز دوگانه پدرسالاری-فرزندسالاری نمی‌گویند. مدام نصیحت می‌کنند و خود را در قالب عاقل کل در نظر می‌گیرند. خواسته‌های زنان در نگاهشان واحد است و انگار زنان را از دو حالت خارج نمی‌دانند یا سنتی‌اند، چادری‌اند و مقید به سنت‌ها یا اهل آرایش‌های غلیظ‌اند و خواسته‌های تجمل‌گرایانه دارند. در نگاه آنها محال است زن و مردی بر سر مسائل سیاسی اختلاف نظر داشته باشند یا زن مطالباتی برابری‌طلبانه داشته باشد. وقتی حرف از فمنیسم می‌شود سریع مثال‌هایی دم دستی و بی‌ربط می‌زنند که مگر زن می‌تواند کار‌های سنگین انجام دهد؟ یا مگر مرد می‌تواند زایمان کند؟ از همین دو مثال هم خیلی سریع نتیجه می‌گیرند که فمنیسم یک ایده غربی برای اختلاف‌افکنی میان زنان و مردان است. مردان را هم موجوداتی اهل غریزه معرفی می‌کنند که اگر بناست به سمت چندهمسری نروند، زنان باید محیطی آرام برایشان فراهم کنند و اگر مرد پا کج بگذارد مقصر زن است! سخنان انگیرشی آنها برای موفقیت هم در همین خلاصه می‌شود که باید بخواهید، فعل خواستن را صرف کنید، شما می‌توانید و این عبارات را هم عمدتا با صدایی گوش‌خراش و بسیار بلند می‌گویند و انگار هرچه بلندتر بگویند، موفقیت نزدیک‌تر می‌شود! در سبک زندگی ارائه شده از سوی آنها ناکامی اصلا نباید محصول وضعیت بد اقتصادی، تحریم‌ها، تبعیض‌ها، محیط اجتماعی، اختلاف طبقاتی، بستر‌های نامناسب خانوادگی و… باشد. آنها می‌گویند همه اینها باید کنار برود وقتی فعلا خواستن صرف شود!
فضای عجیبی است؛ با این دست‌فرمان هر که قدری سر زبان داشته باشد، می‌تواند عنوان روانشناس را بر خود بگذارد و اگر احیانا فردی به آنها بگوید که آیا واقعا شما روانشناس هستید، بگوید: حوزه من سبک زندگی است و مشخص نیست چه زمانی چنین رشته علمی پدید آمده است؟!
اتفاقا صداوسیما هم از آنها استقبال می‌کند. صداوسیما به نوعی می‌خواهد که همین حرف‌های کلیشه‌ای که عمدتا با لودگی و حرف‌های کوچه‌خیابانی است، اولا علم روانشناسی واقعی را به حاشیه براند و ثانیا نوع نگاه ایدئولوژیک خود را در قالبی به ظاهر روانشناسانه به مردم تحمیل کند. کافی است تا صبح زود بیدار شوید و برنامه‌های صبگاهی تلویزیون را تماشا کنید و ببینید که بعد از فریاد‌های سلام، صبح به‌خیر مجری‌ها یک متخصص سبک زندگی می‌آید و بعد از شوخی‌های او و مجری با یکدیگر، کارشناس زبان به نصیحت می‌گشاید و عمدتا هم پس از آنکه سعی می‌کند خود را امروزی نشان دهد، از سنت دفاع می‌کند. دقیقا نوع نگاهی که صداوسیما دنبال آن است. همین رویکرد را در سریال‌های صداوسیما هم مشاهده می‌کنیم؛ زنان گوش به فرمان مردان خود هستند، اگر خواسته‌ای دارند با التماس از همسرشان می‌خواهند، معمولا اجتماعی نیستند، عمدتا خانه‌دارند، اگر مرد‌ها با هم صحبت می‌کنند، آنها از دور می‌ایستند و نگاه می‌کنند و اگر اعتراضی هم داشته باشند، بیشترین واکنششان زیر لب غر زدن است. در شکاف نسلی هم همیشه پدران مظلوم نشان داده می‌شوند و نسل جدید، مشتی جوانان سرکش و یاغی که انگار عزم بر ظلم به خانواده دارند. هیچ خانواده‌ای هم اهل سیاست نیست و در گفت‌و‌گو‌های میان خانواده اصلا نباید نقدی نسبت به وضعیت روز کشور باشد. انگار همه‌چیز خوب است و یک زندگی دهه شصتی دوای همه مشکلات ایرانیان است. کارشناسان سبک زندگیِ صداوسیما هم می‌کوشند همین نگاه را ترویج کنند و حتی حامیان چنین نگاهی چندی پیش گفتند که می‌خواهند کلینیک ترک بی‌حجابی تأسیس کنند تا بی‌حجابان را به مثابه بیمار تحت درمان قرار دهند که همین موضوع واکنش صریح انجمن روان‌شناسی و انجمن علمی روان‌درمانی را در پی داشت. این دو انجمن در بیانیه‌ای مشترک نوشتند: «داشتن یا نداشتن حجاب پدیده‌ای اجتماعی و فرهنگی است و نه یک بیماری که نیاز به درمان داشته باشد. استفاده از واژه‌های کلینیک و ترک، به‌طور ضمنی حجاب متفاوت از قوانین کشور را به‌عنوان یک اختلال یا بیماری معرفی می‌کند که از نظر علمی کاملا مطرود و مصداق بارزی از سوءاستفاده از روانشناسی و روان‌پزشکی است».
در مجموع مدعیان روانشناسی یا همان کارشناسان سبک زندگی در مجلات، کتب، همایش‌ها، فضای مجازی و حتی برنامه‌های صداوسیما سعی می‌کنند مجموعه‌هایی کلیشه‌ای از سبک زیستن را به همه انسان‌ها ارائه دهند و بعضا هم رویکرد‌های ایدئولوژیک را به مردم تحمیل می‌کنند. در پایان خوب است که نوع نگاه رئیس انجمن روان‌شناسی ایران را درباره ماهیت روانشناسی زردی که این روز‌ها زیاد رواج دارد، بدانیم. حمید پورشریفی چندی پیش در مصاحبه‌ای می‌گفت: «روان‌شناسان‌زرد به همه موضوعات حوزه روان‌شناسی مثل روابط زوجین و شیوه فرزندپروری ورود پیدا می‌کنند، اما نحوه بیان و محتوایی که از آن‌‍ استفاده می‌کنند، علمی نیست و این مسئله به مردم آسیب می‌زند. به‌عنوان نمونه در مشاوره‌ای که یک روان‌شناس‌علمی برای بهبود روابط زوجین ارائه می‌دهد از نظریه‌های مبتنی بر شواهد علمی استفاده می‌کند، درحالی‌که روان‌شناسان زرد تجربه‌های شخصی خود یا اطرافیانشان را به زوجین توصیه می‌کنند که البته ممکن است به ظاهر خیلی هم شیک و جذاب باشد، اما بی‌تردید آثاری منفی به همراه خواهد داشت. در روان‌شناسی‌زرد، تأکید بر ناگهانی بودن تغییرات است. درحالی‌که رفتار‌های اجتماعی انسان در امور مختلف به صورت تدریجی شکل می‌گیرد و تغییر در هر یک از آنها نیازمند صرف زمان و هزینه کافی است، اما با توجه به اینکه روان‌شناسی زرد برای مخاطبان خود نسخه میانبر می‌پیچد، ابتدا مردم به آن گرایش پیدا می‌کنند، اما وقتی به نتیجه نمی‌رسند، دچار سرخوردگی خواهند شد و چه بسا مشکلی بر مشکلات قبلی آ‌ها افزوده می‌شود».

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *