به گزارش مجله خبری آلما به نقل از
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : انتشارات داد و دانش کتاب «آخرین مستی»، تألیف محمد جواد درویشزاده، را منتشر کرد. این اثر که با عنوان کامل «آخرین مستی: بررسی عینی پرونده قضایی مجازات اعدام در تکرار شرب خمر؛ از گزارش ضابط تا فرجامخواهی» منتشر شده، گامی جسورانه و مهم در تحلیل یکی از حساسترین و پرمناقشهترین موضوعات حقوق کیفری ایران محسوب میشود.
«آخرین مستی» بیش از یک کتاب حقوقی، یک مستند تحلیلی است که به کالبدشکافی یک پرونده قضایی واقعی پرداخته است. نویسنده در این اثر، با نگاهی دقیق و بیپرده، فرآیندی را که میتواند به مجازات اعدام ختم شود، از نزدیک بررسی میکند. او خواننده را از لحظه تنظیم گزارش توسط ضابطین قضایی و اولین قدمهای قانونی، تا مراحل پیچیده تحقیقات، دادرسی و در نهایت فرجامخواهی در دیوان عالی کشور همراه میسازد.
مهمترین ویژگی این کتاب، رویکرد عینی و مستند آن است. درویشزاده با استفاده از یک پرونده واقعی، به جای تئوریهای انتزاعی، چالشهای عملی و روزمره سیستم قضایی را به تصویر میکشد. این شیوه نگارش، کتاب را از یک متن خشک دانشگاهی خارج کرده و آن را به اثری پویا و قابل درک برای طیف گستردهای از مخاطبان تبدیل میکند. این کتاب، فرصتی برای تأمل در این پرسش اساسی است که چگونه یک فرآیند حقوقی، با تمام لایههای فقهی و قانونیاش، میتواند سرنوشت یک انسان را رقم بزند. نویسنده در این اثر به تحلیل نقاط قوت و ضعف قوانین و رویههای قضایی موجود میپردازد. او به ابعاد پنهان پروندهها اشاره کرده و نشان میدهد که چگونه برخی کاستیها و ابهامات قانونی ممکن است بر نتایج دادرسی تأثیر بگذارند.
محمد جواد درویش زاده در بخشی از مقدمه کتاب چنین نوشته است:
صدای قدمهای قانون، آرام اما سنگین است. هر گام، نشانی است از سرنوشتی که در صفحات پروندهها رقم میخورد؛ سرنوشتی که گاهی به آزادی ختم میشود و گاهی به طناب دار. این کتاب، روایت یکی از همان قدمهاست؛ قدمی که از گزارش یک ضابط آغاز شد و در سالن اجرای احکام به پایان رسید. داستان مردی است که بیست بار در برابر قاضی نشست، پنج بار به جرم شرب خمر حد خورد، و در مرتبه ششم، چرخ عدالت دیگر برای او نچرخید، بلکه ایستاد و حکم اعدام صادر کرد.
همه چیز از یک گزارش ساده شروع شد. هیچ جنایتی رخ نداده بود. هیچ قتلی در کار نبود. هیچ خانهای به آتش کشیده نشده بود. او نه قاتل بود و نه دزد؛ تنها متهم بود به شرب خمر. او بارها لغزیده بود. پنج مرتبه، حد شرعی شرب خمر خورد؛ شلاقهایی که به تن و روان او نشستند. جامعه، او را گناهکار میدانست. اما این بار، تفاوتی بزرگ وجود داشت. قانونگذار، مجازات مرگ را برای تکرار جرایم حدی مقرر کرده بود. و این بار، طناب دار در انتظار او بود.
این کتاب، نه تلاشی برای بیگناه جلوه دادن این مرد است و نه قصد دارد صورت مسئله را پاک کند. تردیدی نیست که مردی با ۲۰ سابقه محکومیت، و پنج بار اجرای حد به جرم شرب خمر، فردی متعادل و اصلاح شده به شمار نمیرفت. او بارها مرتکب خطا شد، بارها هشدار گرفت، و هر بار مسیر اشتباه گذشته را ادامه داد. این حقیقتی است که هیچکس نمیتواند آن را انکار کند. جامعه نمیتواند در برابر چنین رفتارهایی ساکت بماند و باید همواره سازوکارهای بازدارنده و اصلاحی را برای جلوگیری از تکرار جرائم به کار بگیرد. اما موضوع بحث، اصل مجرمیت این مرد نیست. موضوع اصلی، یک مسئله اساسیتر است: تناسب جرم و مجازات و غفلتهای رسیدگی قضایی.
این کتاب، پرونده را از ابتدا بازخوانی میکند؛ از لحظهای که ضابط قضایی، گزارش خود را ثبت کرد، تا زمانی که متهم، آخرین دفاعیاتش را در دادگاه ارائه داد. گزارشها یکی پس از دیگری نوشته شدند. سوالهایی مطرح و پاسخهایی داده شدند. نه برای آنکه گناه متهم را توجیه کند، بلکه برای آنکه نشان دهد که در برخی پروندهها، مرگ نه نتیجه اجرای حکم قانونی و شرعی، بلکه محصول خطایی در مسیر اجرای قانون است.
در این پرونده، متهم، بارها به دادگاه فراخوانده شد. دادگاه به سابقه متهم نگاه کرد، اما به شخصیت او توجه نکرد. به تعداد جرائم نگاه کرد، اما شرایط اجتماعی، اقتصادی و روانی او را نادیده گرفت. آیا هیچکس از او پرسید چرا شرب خمر، به عادت او تبدیل شد؟ قاضی، به ماده ۱۳۶ قانون مجازات اسلامی استناد کرد، اما از مواد 120 و 121 همان قانون عبور کرد و توجهی به مبانی فقهی نکرد.
این کتاب، به اختلافات فقهی در مورد اجرای حدود میپردازد. شرب خمر، جرمی است که مجازات آن حد شرعی است؛ اما آیا این حد، در زمان غیبت امام معصوم (عج) نیز باید اجرا شود؟ برخی از فقها، بر این باورند که اجرای حدود در عصر غیبت، مشروعیت ندارد. آنها معتقدند که اجرای این احکام، نیازمند نظارت مستقیم امام معصوم (ع) است و در غیاب او، احتمال خطا و تصمیمگیریهای نادرست وجود دارد. این پرونده، نمونهای از همین نگرانیهاست. اجرای حکم اعدام در این پرونده، سوالی بزرگ را مطرح میکند: آیا اجرای حد در چنین شرایطی، به عدالت نزدیکتر است یا به ظلم؟
در این کتاب، تلاش شده تا تمامی مراحل قضایی این پرونده، با نگاهی تحلیلی، از مرحله گزارش ضابطان تا دیوان عالی کشور بررسی شود. با تحلیل این مراحل، به دنبال آن هستیم که نشان دهیم چگونه عدم دقت و غفلت در اجرای قوانین میتواند سرنوشت انسانها را به شکل بازگشتناپذیری تغییر دهد.