خالق اسکویید گیم فاش کرد: ترامپ و ماسک الهام‌بخش شخصیت‌های بی‌رحم بودند

به گزارش مجله خبری آلما به نقل از
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : زومیت: خالق سریال اسکویید گیم فاش کرد شخصیت‌‌های بی‌رحم VIP با الهام از قدرت بی‌پرده میلیاردرهای دنیای واقعی مانند ایلان ماسک و ترامپ خلق شده‌اند.
سریال Squid Game عمدتاً روایتگر سرنوشت تلخ شرکت‌کنندگانی است که از طبقات فرودست و کارگر جامعه می‌آیند؛ افرادی که برای اندک شانسی جهت رهایی از زیر یوغ سرمایه‌داری، وارد مجموعه‌ای از بازی‌های مرگبار می‌شوند. بااینکه برخی از این بازیکنان به‌خاطر تصمیمات بی‌رحمانه‌شان مورد نفرت مخاطب قرار می‌گیرند، هوانگ دونگ-هیوک (خالق سریال) با آیینه‌ای که مقابل سرمایه‌داری قرار داده، به‌روشنی نشان می‌دهد مسئول اصلی این خون‌ریزی کیست: گروهی از ابرثروتمندان بی‌رحم با عنوان «VIPها».
این گروه برای نخستین‌بار در قسمت هفتم فصل اول با عنوان «V.I.P.S» معرفی شد: شش مرد انگلیسی‌زبان با ثروتی غیرقابل‌تصور که شخصاً به تماشای مراحل نهایی بازی می‌نشینند. سازندگان سریال، شخصیت‌های VIP را به بازیگرانی که نقش آن‌ها را ایفا می‌کردند، با عباراتی چون «احمق به‌تمام معنا» و «میلیونرهای کثیف» توصیف کردند و شخصیت‌هایشان نیز دقیقاً همان ویژگی‌ها را بازتاب می‌دهند. این افراد خودپسند نقاب‌دار توسط میزبان و کارگران بازی پذیرایی می‌شوند و مانند تماشاگران یک مسابقه‌‌ی اسب‌دوانی، روی جان بازیکنان شرط می‌بندند.
رهبر VIPها، «اوه ایل-نام» است؛ سرمایه‌داری که ثروت هنگفتش را از طریق نزول‌خواری به دست آورده. او در فصل اول به‌عنوان بازیکن شماره ۰۰۱ وارد بازی می‌شود تا روزهای پایانی عمرش را با هیجان سپری کند. در یکی از صحنه‌های تأثیرگذار، اوه ایل-نام در بستر مرگش به «گی-هون» می‌گوید که ایده بازی صرفاً از سر بی‌حوصلگی به سرش زده است.
توجه: ادامه‌ی مقاله حاوی اسپویل است.
در فصل سوم که پایانی بر Squid Game محسوب می‌شود، VIPها نقشی پررنگ‌تر و بی‌رحمانه‌تر از همیشه پیدا می‌کنند. هوانگ در گفت‌وگو با مجله TIME می‌گوید: «در این فصل، آن‌ها نقاب‌ها را کنار می‌گذارند، وارد بازی می‌شوند و با دستان خود دیگران را می‌کشند.» در قسمت سوم، این بار لباس‌های شب و ماسک‌های حیوانی گران‌قیمتشان را با یونیفرم‌های صورتی سربازان و ماسک‌های مشکی عوض می‌کنند و به‌جای جام‌های شامپاین، اسلحه به دست می‌گیرند تا بازندگان مرحله را شخصاً شکار کنند. برخلاف فصل اول، این بار آن‌ها از افشای هویت واقعی‌شان هیچ ابایی ندارند.
از نظر هوانگ، پررنگ‌تر شدن نقش VIPها در فصل سوم ریشه در مشاهدات واقعی‌اش از جهان دارد: «قبلاً کسانی که قدرت را در دست داشتند، در پشت پرده پنهان بودند؛ گویی یک توطئه‌ی بزرگ نامرئی همه چیز را هدایت می‌کرد. اما حالا این‌طور نیست، مخصوصاً در آمریکا. امروز، میلیاردرهای دنیای تکنولوژی آشکارا می‌گویند از چه کسی حمایت می‌کنند. دیگر پشت پرده‌ای در کار نیست؛ آن‌ها با افتخار می‌گویند ما اداره‌کننده‌ی واقعی همه چیز هستیم.»
در سال ۲۰۲۰، زمانی که فصل اول اسکویید گیم ساخته شد، حدود ۲هزار میلیاردر در جهان با مجموع ۸ تریلیون دلار ثروت وجود داشتند. این رقم در سال ۲۰۲۵ به بیش از ۳هزار نفر با مجموع ۱۶ تریلیون دلار رسیده است. (برای درک بهتر، یک میلیون ثانیه حدود ۱۱٫۵ روز است، اما یک میلیارد ثانیه معادل ۳۱٫۵ سال!)
مجموع دارایی این میلیاردرها، از تولید ناخالص داخلی هر کشوری به‌جز ایالات متحده و چین بیشتر است. ثروت کنونی ایلان ماسک، برابر با ۴۱۲ میلیارد دلار، از تولید ناخالص داخلی بیش از ۱۷۰ کشور از جمله دانمارک، ایران و مالزی بالاتر است. مراسم ازدواج پرزرق‌وبرق جف بیزوس (چهارمین فرد ثروتمند جهان) در ونیز که هم‌زمان با پخش فصل سوم برگزار شد، دست‌کم ۴۶ میلیون دلار هزینه داشت و مهمانان آن با حدود ۹۰ جت شخصی به محل مراسم آورده شدند.
با اینکه VIPهای اسکویید گیم مستقیماً براساس افراد واقعی ساخته نشده‌اند، شباهت‌شان با ابرثروتمندان دنیای واقعی انکارناپذیر است. هوانگ پس از پایان فصل اول متوجه شد یکی از VIPها شباهت زیادی به دونالد ترامپ دارد که ثروتمندترین فردی است که تاکنون رییس‌جمهور آمریکا شده است. و این اتفاق در فصل سوم نیز تکرار شد. او می‌گوید: «ایلان ماسک این روزها همه‌جا هست، نه؟ همه درباره‌اش حرف می‌زنند. نه‌تنها رئیس یک شرکت بزرگ تکنولوژی است که تقریباً جهان را کنترل می‌کند، بلکه خودش را هم شومن می‌داند. بعد از نوشتن فصل سوم، با خودم گفتم: خب، بعضی از VIPها واقعا یک‌جورایی شبیه ایلان ماسک هستند.»
در جهانی آرمانی‌تر، شاید هوانگ منابع الهام‌بخش کمتری برای نوشتن چنین اثری داشت. اسکویید گیم در ابتدا از بحران مالی ۲۰۰۸ و مشکلات شخصی کارگردان الهام گرفت، اما با ادامه‌ی رشد نابرابری ثروت، افزایش قدرت غول‌های فناوری و روی کار آمدن ترامپ، بذر روایت سریال بیش از پیش آبیاری شد.
به‌گفته‌ی هوانگ، پس از پخش فصل اول، اوضاع حتی وخیم‌تر شد. انباشت ثروت در دستان گروهی اندک، بستر مناسبی برای رشد فاشیسم جهانی فراهم کرده است. او می‌گوید: «در سراسر دنیا، از جمله کشورهای اروپایی، جنبش‌های راست افراطی به قدرت رسیده‌اند. در کره جنوبی هم شاهد اعلام حکومت نظامی توسط رئیس‌جمهور سابق، یون سوک-یول، بودیم. هرچند او استیضاح شد، اما حامیان تندرویی دارد که مدعی‌اند همه‌ی انتخابات‌ها تقلبی بوده‌اند. همه‌ی این‌ها به تعمیق شکاف اجتماعی و افزایش درگیری دامن زده‌اند.»
یکی از وقایع مهمی که هوانگ را تحت‌تأثیر قرار داد، حمله‌ی ۶ ژانویه ۲۰۲۱ طرفداران ترامپ به کنگره‌ی آمریکا بود. هوانگ می‌گوید: «آمریکا مهد دموکراسی لیبرال شناخته می‌شود و دیدن اینکه انتخابات و اختلاف نظرهای سیاسی چطور می‌توانند مردم را این‌گونه به جان هم بیندازند، برایم واقعاً تکان‌دهنده بود. همین اتفاقات هم به‌نوعی الهام‌بخش من شدند.»
این تضاد جهانی در فصل‌های دوم و سوم از طریق روند رأی گیری میان بازیکنان به‌نمایش گذاشته می‌شود. بعد از هر مرحله، بازماندگان رأی می‌دهند: رأی «X» به معنای پایان بازی و تقسیم جایزه است؛ رأی «O» به معنای ادامه‌ی رقابت. در دل این سیستم، ناکارآمدی رأی‌گیری در دل یک جامعه‌ی به‌شدت نابرابر، آشکار می‌شود؛ چراکه قواعد بازی را کسانی نوشته‌اند که خودشان هرگز وارد بازی نمی‌شوند و تنها از رنج دیگران لذت می‌برند. نتیجه، شکل‌گیری دو جناح درگیر با یکدیگر است که به‌جای هدف گرفتن VIPها، به جنگ هم مشغول می‌شوند.
در قسمت یکی مانده به آخر فصل سوم، بازماندگان باید رأی دهند که چه کسی حذف شود. در میان گزینه‌ها، حتی یک نوزاد هم به‌عنوان هدف آسان مطرح می‌شود. یکی از بازیکنان به دیگری می‌گوید: «بیایید به‌صورت دموکراتیک رأی‌گیری کنیم که کی کشته بشه!»
هوانگ می‌گوید: «قبلاً، حتی باوجود اختلاف دیدگاه‌های سیاسی، ما دست‌کم به آینده‌ای مشترک فکر می‌کردیم. اما حالا اینطور نیست. امروز، دیگر دیدگاه مخالف را متفاوت نمی‌دانیم، بلکه آن را غلط می‌پنداریم و فقط دیدگاه خودمان را درست می‌دانیم. وقتی اخبار و اطلاعات‌مان هم براساس الگوریتم‌ها و محتوای تولیدشده با هوش مصنوعی شکل می‌گیرد، شاید وقتش رسیده بپرسیم: آیا انتخابات هنوز هم یک سیستم مؤثر محسوب می‌شود؟»
هوانگ خودش این روزها به چهره‌ای سرشناس و ثروتمند تبدیل شده، چراکه بازی مرکب پربیننده‌ترین سریال تاریخ نتفلیکس در سراسر جهان است.
فصل اول این سریال که در سال ۲۰۲۱ پخش شد، تنها در ۲۸ روز اول انتشارش بیش از ۱٫۶ میلیارد ساعت تماشا شد و سال بعدش شش جایزه‌ی امی را از آن خود کرد؛ از جمله بهترین کارگردانی برای یک سریال درام، که به خود هوانگ رسید. او نخستین کارگردان کره‌ای‌ بود که این جایزه را برد؛ آن هم برای اپیزود «چراغ قرمز، چراغ سبز»، جایی که نسخه‌ای مرگبار از بازی کودکانه‌ی «قدم‌‌های مادربزرگ» به تصویر کشیده می‌شود و بازنده‌ها با رگبار مسلسل از پا در می‌آیند. استیون اسپیلبرگ پس از دیدار با هوانگ به او گفته بود: «می‌خواهم مغزت را بدزدم!»
این جایزه برای اپیزود «چراغ قرمز، چراغ سبز» بود؛ جایی که نسخه‌ای مرگبار از بازی کودکانه‌ی «قدم‌های مادربزرگ» به تصویر کشیده می‌شود و بازنده‌ها با رگبار مسلسل از پا در‌می‌آیند. استیون اسپیلبرگ هنگام دیدار با او گفت: «می‌خوام مغزتو بدزدم!»
حال سوال اینجاست: آیا هوانگ ۵۴ ساله خودش به یک VIP تبدیل شده؟ او در پاسخ به تایمز گفت: «فکر نمی‌کنم VIP باشم، اما به سبک زندگی آن‌ها نزدیک‌تر شدم. چون هر دو سمت ماجرا را تجربه کرده‌ام، توانستم چنین داستانی را تعریف کنم.»
وقتی هوانگ اسکویید گیم را خلق کرد، خودش را خیلی شبیه قهرمان اصلی داستان، سئونگ گی-هون (بازیکن ۴۵۶) می‌دانست. «بدهکار بودم و نگران بودم که پول فردایم را از کجا جور کنم.» هوانگ در سئول در خانواده‌ای فقیر بزرگ شد. وقتی پنج ساله بود، پدر روزنامه‌نگارش درگذشت و مادرش با شغل‌های مختلف خانواده را سر پا نگه داشت.
امروز، هوانگ حدود ۲۰ میلیون دلار ثروت دارد و خودش می‌گوید: «شاید بعضی‌ها فکر کنند حالا شخصیتم به میزبان بازی مرکب نزدیک‌تر شده. اما سعی می‌کنم همیشه مراقب باشم که موفقیت اقتصادی‌ام کنترل خلاقیتم را در دست نگیرد.»
با اینکه اسکویید گیم ثروت هنگفتی برای هوانگ به همراه آورد، اما هزینه‌ی جسمی هم داشت. هوانگ می‌گوید: «هشت یا نه تا از دندان‌هایم را از دست دادم. وقتی استرس می‌گیرم، لثه‌هایم عفونت می‌کند.»
موفقیت سریال اسکویید گیم باعث ظهور نسخه‌های تقلیدی از این سریال شده است؛ ازجمله «Squid Game: The Challenge» محصول نتفلیکس و «Beast Games» از یوتیوبر معروف، مستر بیست. در این برنامه‌ها، شرکت‌کنندگان بدون خطر مرگ اما با مقدار زیادی چاشنی خیانت و رقابت بی‌رحمانه، چالش‌های نسخه‌ی اصلی را تکرار می‌کنند تا برنده‌ی جایزه‌های بزرگ نقدی شوند. هوانگ با طعنه می‌گوید: «این هم از سرمایه‌داری!»
اما پروژه‌های آینده‌ی او هم به اندازه‌ی اسکویید گیم، تیره‌وتار به نظر می‌رسند. اولین اثر، فیلمی است با عنوان «باشگاه کشتن سالمندان» (Killing Old People Club) که در آن همه وقتی به سن ۳۰ سالگی می‌رسند باید کشته شوند.
هوانگ همچنین در حال بررسی ساخت یک سریال جدید با الهام‌ از ایده‌ی تانوس در فیلم‌های مارول است: نابود کردن نیمی از جمعیت جهان برای حفظ منابع باقی‌مانده. او می‌گوید این ایده ذهنش را درگیر کرده؛ تا جایی که حتی در اسکویید گیم هم نام یکی از شخصیت‌های منفی را تانوس گذاشته بود.
هوانگ با اشاره به تهدیدات زیست‌محیطی و فروپاشی نظام سرمایه‌داری می‌گوید: «اگر به عنوان یک نژاد [انسانی] دور هم جمع نشیم و تصمیم نگیریم که باید یک سری فداکاری‌ها انجام بدیم، قطعاً بشریت با بحرانی بزرگ روبه‌رو خواهد شد. آیا ما فقط زمانی متوجه این موضوع می‌شیم که نیمی از انسان‌ها رو از دست داده باشیم؟»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *