امروز : جمعه 17 آذر 1402
زنان در تایلند جزو اولین زنان آسیایی هستند که در سال 1932 به آنها حق رأی داده شد. با این حال، آنها در سیاست تایلند کمتر حضور دارند. یینگلاک شیناواترا اولین نخست وزیر زن تایلند از سال 2011 تا 2014 بود. نقش زنان در توسعه ملی تایلند هنوز به طور کامل مشخص نشده است. عواملی که بر مشارکت زنان در عرصه اقتصادی-اجتماعی تأثیر میگذارند شامل آگاهی ناکافی جنسیتی در روند سیاست گذاری و برنامهریزی و کلیشههای اجتماعی میباشد.
با وجود اینکه زنان در تایلند در حال پیشرفت قابل توجهی در ادغام خود با دنیای تجارت هستند، در دنیای سیاست تضاد فاحشی وجود دارد، جایی که آنها عقب مانده اند. سیاست ملی از لحاظ تاریخی یک حوزه مردانه بوده است.
اگرچه تایلند هیچ محدودیت قانونی برای مشارکت سیاسی زنان ندارد، عوامل بسیاری مشارکت زنان را در فعالیتهای سیاسی محدود میکند: از جمله موانع ساختاری، موانع فرهنگی، سطح تحصیلی زنان، وضعیت اجتماعی-اقتصادی پایینتر ، و توانایی تقسیم قدرت با مخالفان. در 5 ژوئن 1949 اوراپین چایاکان اولین زنی بود که به مجلس ملی تایلند (به ویژه مجلس نمایندگان تایلند) انتخاب شد. اولین افسر زنی که به مقام سیاسی در تایلند انتخاب شد، سرهنگ دوم تیتا رانگسیتپول مانیتکول (متولد 8 نوامبر 1966) بود که از سال 2001 تا 2005 در مجلس نمایندگان خدمت کرد.
با توجه به تعداد زنان در پارلمان در سال 2017، تایلند نزدیک به 181 امین کشور از 193 نفر است. در حال حاضر تنها 13 زن بخشی از 240 کرسی پارلمان حکومت نظامی هستند و حتی یک زن نیز به عنوان وزیر وجود ندارد.
عدم پیشرفت از نظر برابری جنسیتی در سیاست در مقایسه با دنیای تجارت بار دیگر با انتخابات عمومی که در پایان ماه مارس برگزار شد تأیید شد: از 68 نامزد برای پست نخست وزیری 44 حزب، تنها 8 حزب زن هستند .
کوبکارن واتاناورانگکول که اکنون دوباره در شرکت توشیبا تایلند کار می کند و به عنوان اولین وزیر زن گردشگری خدمت می کرد در آن زمان یکی از سه عضو کابینه زن در دولت مردانه بود. او گفت که تفاوت اصلی بین تجارت و سیاست در تایلند عدم حمایت از زنان است، اگرچه او همچنین مایل است زنان بیشتری در تجارت قدرت پیدا کنند.
اما اگر بتوانیم ببینیم که در دنیای کار در تایلند برابری خاصی بین زن و مرد برقرار شده است، متأسفانه زن بودن در این کشور چندان آسان نیست . حتی اگر دومی ها از نظر مالی مستقل باشند و بسیاری از آنها در رأس شرکت ها باشند، این برابری جنسیتی ثابت نمی کند که زن بودن در داخل پادشاهی آسان است. یک تضاد واقعی بین آزادی زنان تایلندی در زمینه زندگی حرفه ای و آزادی آنها در زندگی خصوصی به وجود آمده است.
در گردشگری های جنسی و سفر کردن به مکانهایی که دارای شور و هیجان است، افراد محدودیتهای موجود در منازل خود را نخواهند داشت. در شهرهای خارجی، مردان امکان همه نوع رابطه جنسی و بدرفتاری با زنان و دختران را به روشهایی که در کشورهای خودشان بسیار خطرناک و یا پردردسر است، خواهند داشت.
با گسترده شدن روز به روز و سریع السیر اینترنت و شبکه های اینترنتی، تبلیغ کردن بخش گردشگری هایی که موضوع جنسی دارند به ویژه کشورهای آمریکا و اروپا، رونق زیادی پیدا کرده است. در این تبلیغات خدماتی نظیر تورهای جنسی، فاحشهخانهها و سفارشات اینترنتی زنان روسپی در کشورهایی نظیر تایلند، فیلیپین و کوبا ارائه میشود.
در این وضعیت، علاوه بر گسترش قاچاق زنان و کودکان، ضربات سنگینی بر حقوق انسانی زنان و کودکان وارد شده و آنها را به یک کالای جنسی جهت مردان هوسران گردشگر، تبدیل نموده است.
در پائیز 1994 یک مرد آمریکایی، برای اولین بار «تورهای جنسی» به مقصد دریای کارائیب را در شبکه اینترنت تبلیغ نمود.
این تور 4 روزه با همراهی یک راهنما جهت ارائه اطلاعات کاربردی در مورد چگونگی یافتن و ارتباط با زنان روسپی و همچنین یافتن گروههای عیاشی ارائه میشد.
این تورها با رابطه جنسی دهانی توسط یک زن جذاب که از سوی راهنمای تور انتخاب میشد، همراه بود و یا در تبلیغات مربوط به «تعطیلات جنسی» در کاستاریکا که با ارائه راهنمای گردشگری (زنان روسپی بومی) همراه بود، با طولانی شدن زمان تور امکان تعویض راهنماها نیز ممکن بود. شوهای مبتذل جنسی نیز در تایلند به یکی از بخشهای مهم گردشگری تبلیغ شده در اینترنت بدل شده است. از تصاویر زنان کاملاً عریان نیز در این تبلیغات استفاده میشود.
صنعت گردشگری همواره از طرف سازمان ملل متحد، بانک جهانی و گروههای مشاورهای ایالات متحده امریکا به عنوان یکی از راههای ایجاد درآمد و بازپرداخت بدهیهای خارجی کشورهای فقیر معرفی شده است. کشورها با تعیین سیاستهای گردشگری خود، میتوانند در صورت تمایل از گسترش روسپی گری به عنوان یک جنبه گردشگری حمایت نموده و یا از شکل گیری آن جلوگیری نمایند.
البته تعدادی از کشورها با اتکا به فروش اندامهای زنان، به کسب درآمد روی آوردهاند. با رشد صنعت رابطه جنسی، زنان و دختران بیشتری در یک شهر و یا کشور به این سو کشیده میشوند تا به گردشگران خارجی فروخته شوند. در «بارهای بانکوک» زنان و دختران اسم ندارند، بلکه شمارههایی بر لباسهای تنگ و کوتاه آنان نصب شده است.
در مراکز توریسم جنسی، نظیر بانکوک تقاضا برای زنان مورد استفاده در مراکز روسپیگری، از ظرفیت جمعیت بومی آن فراتر رفته و آنان قادر به تأمین زنان کافی جهت انجام تقاضاهای گردشگری خارجی نیستند، لذا دلالان محبت و پااندازها به سایر کشورها به ویژه آنهایی که بحرانهای سیاسی، زنان را آسیبپذیر و نیازمند نموده، روی آوردهاند.
مقامات تایلندی تخمین میزنند که هماکنون 30000 زن برمهای در فاحشهخانهها فعالند که همه ساله به تعداد آنها افزوده میگردد. هم چنین 20000 زن از کشورهای مستقل مشترک المنافع و 10000 زن چینی نیز همه ساله به تایلند روی آورده میشوند.
عکسهای گرفته شده از Soi Cowboy در بانکوک، پایتخت تایلند، کارگران جنسی را نشان می دهند که با اینکه معمولا بیکینیهایی با رنگهای روشن به تن می کردند ولی الان با لباسهای سیاه به دنبال مشتری هستند.تنها حدود یک و نیم کیلومتر آن طرف تر در Soi 4، واقع در نزدیکی محل بدنام Nana Plaza (که ده ها استریپ کلاب در آن قرار دارد)، صدها دختر و زن نما با چکمه های سیاه ران بالا ( thigh-high ) و لباسهای سیاه در راهروهای بیرونی به طور انبوه به چشم می خورند تا “پولی که از دست داده اند را جبران کنند”.
در سفر به کشور تایلند می توان دختران را دید که کنار خیابان ایستاده اند و نیمه عریان هستند,آن ها برای جذب مشتری این کار را می کنند تا مردی به طرف آن ها بیاید و برای رابطه جنسی با هم بروند. ماجرای تن فروشی دختران تایلند همچنان ادامه دارد. این موضوع از زمانی آغاز شد که پادشاه تایلند در گذشت و دختران به تن فروشی دست زدند!
در تجارت، جمعیت زنان تایلند 47 درصد از نیروی کار این کشور را تشکیل می دهد که بالاترین درصد زنان شاغل در منطقه آسیا و اقیانوسیه است. با این حال، این زنان به دلیل «تمرکز در مشاغل کم درآمد» با تبعیض شغلی و تبعیض دستمزدی نیز مواجه هستند.
زنان تایلندی نیروی محرکه در شرکت ها و این در بسیاری از بخش ها را نمایندگی می کنند. بیش از یک سوم پست های مدیریتی در اختیار زنان است.
کامونوان ویپولاکورن ، 56 ساله، توانایی زنان تایلندی را برای اداره کسب و کار پس از پیشرفت نسبتاً آهسته در زندگی حرفه ای خود نشان می دهد. او از پایین نردبان در یک شرکت کارگزاری شروع کرد. اما، او رتبهها را طی کرد، خط کسبوکار خود را تغییر داد و اکنون یک شرکت بزرگ املاک و مستغلات را اداره میکند: One Origin ، یکی از شرکتهای تابعه یکی از بزرگترین توسعهدهندگان املاک تایلند، Origin Property Pcl و این به عنوان مدیرعامل . او میگوید که اگرچه ممکن است خوششانس بوده باشد، اما هرگز در موقعیتی قرار نگرفت که به دلیل زن بودنش، چشماندازش محدود باشد.
اگرچه برخی از زنان راه خود را در دنیای تجارت باز کرده اند، اما بسیاری در تایلند یک تجارت خانوادگی را به ارث برده اند که یکی از دلایل اصلی تعداد بالای رهبران زن در این کشور است.
در آسیا و به طور خاص در تایلند، زنان در مقایسه با سایر کشورهای جهان بیشتر در موقعیت های رهبری قرار دارند. اگر بخواهیم کشوری را در خط مقدم برابری جنسیتی ذکر کنیم، لزوماً به تایلند فکر نمیکنیم، و با این حال، از نظر برابری فرصتهای حرفهای و حقوق، تایلند موقعیت بسیار خوبی دارد.
در آسیا ، زنان 37 درصد از پست های مدیریتی را در مقابل 24 درصد به طور متوسط در جهان و 27 درصد در فرانسه (در سال 2017) اشغال می کنند ، همچنین در آسیا 40 درصد از زنان دارای پست مدیر کل (مدیر عامل) و 34 درصد هستند. که دارای سمت CFO هستند. آسیا همچنین از نظر تعداد زنان ثبت نام شده در آموزش عالی رتبه اول را در جهان دارد . و این در تایلند است که بیشتر صادق است. این کشور نمونه ای در آسیا در زمینه ادغام زنان در محیط حرفه ای است ، زیرا پادشاهی مدلی دارد که در آن زنان تایلندی در همه شاخه های اقتصاد نقش پیشرو دارند.
در تایلند، زنان فرصت های زیادی برای اداره یک تجارت دارند زیرا فرهنگ به آنها اجازه می دهد تا در کنار مردان در زمینه هایی مانند امور مالی و بیمه کار کنند، در حالی که در بخش سیاسی خواهیم دید که این درست نیست. احزاب سیاسی برای ورود به این حوزه عمدتا تحت سلطه مردان است.
سالانه شمارزیادی از زنان تن فروش تایلندی از طریق قاچاقبران انسان واسناد جعلی به آلمان می آیند. آنها گمان می کنند که بعداز مدتی کار می توانند با دست پربه کشور خود بازگردند؛ اما رویای آنها طور دیگری تبدیل به واقعیت می شود.
هنوز روشن نیست که چه تعداد زنان تایلندی از طریق تن فروشی زندگی می کنند. وزارت صحت در بانکوک، پایتخت تایلند شمار آنها را در سال ۲۰۱۵، بیش از ۱۲۰ هزار نفر ثبت کرده است.
این زنان زندگینامه مشابه دارند: بیش از سه چهارم آنها مادران بدون شوهر هستند که باید کودکان شان را بزرگ و تربیه کنند و همزمان باید به غم والدین شان نیز باشند: «آنها غالباً پیش از آن به کارهای گوناگون مشغول بوده اند که می توانستند به آنها بدون شایستگی های آموزشی دست یابند، مثلاً آنها در فابریکه و یا مزارع برنج کار می کردند».
بسیاری از این زنان به شهرهای بانکوک، پاتایا و یا دیگر شهرهای بزرگ این کشور جنوب شرق آسیایی می روند. آنها در جاده ها و یا روسپی خانه ها کار می کنند و در خدمت مردان تایلندی و یا جهانگردان سکس قرار می گیرند. شماری هم به خارج به طور مثال به آلمان می روند. آنها فکر می کنند که برای مدتی در آنجا کار می کنند و می توانند با کمی پس انداز، دوباره با تایلند برگردند و وضعیت اقتصادی خانواده شان را تامین کنند.
زنان برای تحقق این رویایشان، مجبور به قبول همه خطرها می شوند. بسیاری از آنها سرنوشت خود را به دست قاچاقبران انسان می گذارند.
خانم اورسا لدسریسونتاد که در سازمان "بنیاد برای زنان" در تایلند فعال است، می گوید که اکثر این زنان آگاهند که چه نوع کاری در آلمان به انتظار آنها است. او توضیح می دهد: «بسیاری از این زنان می دانند که آنها در پیشه سکس مشغول خواهند شد. آنها آماده اند که در آلمان برای پول تن فروشی کنند. اما البته آنها به بهره کشی راضی نمی شوند. برای این زنان روشن است که ماه ها باید قرضه های شان را به قاچاقبران انسان و دلال های سکس بپردارند. اما آنها فکر می کنند که بعد از آن می توانند پول برای خودشان جمع و ذخیره کنند. اما البته بعضاً قرضه های آنها تمامی ندارد».
طبق آمار اداره ملی آمار تایلند، زنان تایلندی زودتر از مردان تایلندی ازدواج می کنند و تنها 24 درصد از خانواده های تایلندی یک زن را به عنوان "سرپرست خانواده" معرفی می کنند. تایلند تجاوز زناشویی را در سال 2007 ممنوع کرد.
مشارکت زنان تایلندی در خانوادههایشان در مقایسه با کشورهای دیگر مانند کره جنوبی و ژاپن که تنها به خانوادههای خود رسیدگی میکنند و حضور کمی در دنیای شرکتها دارند، متفاوت است.
در تایلند، موفقیت زنان در دنیای تجارت نیز در این واقعیت نهفته است که آنها حتی پس از بچه دار شدن در بازار کار فعال می مانند ، بر خلاف کشورهای دیگر که حضور آنها در بازار کار در این زمان ممکن است کاهش یابد. برای زنان در گروههای اجتماعی-اقتصادی خاص،
در تایلند، طبق قوانین کار، مردان و زنان باید بر اساس میزان کاری که انجام می دهند، حقوق دریافت کنند. در سال 1974 انجمنی متشکل از مردان و زنان که به تغییر و اصلاح قوانین برای ارائه حمایت بهتر از زنان و کودکان فعالیت میکرد شروع به فعالیت کرد. قانون اساسی تایلند در سال 1977 زنان را ملزم به برخورداری از حقوق و حمایت برابر میکند. با این حال، هنوز برخی نابرابری ها در قانون وجود دارد. هیچ قانونی وجود ندارد که زنان را از تصدی مناصب دولتی منع کند، اما تعداد بسیار کمی از زنان دارای مناصب دولتی هستند. بزرگترین مشکل نابرابری جنسیتی خشونت خانگی و قاچاق انسان است. آزار جنسی در سال 1998 غیرقانونی شد، اما به دلیل دشواری اثبات، موارد بسیار کمی گزارش شده و موارد بسیار کمی تحت پیگرد قانونی قرار گرفته اند. قوانین داخلی هنوز باید در قانون اساسی وضع شوند و نیاز به شواهد در پرونده های سوءاستفاده خانگی، پیگرد قانونی را تقریباً غیرممکن می کند. به طور سنتی، آموزش دختران بیشتر در خانه انجام می شد و در کارهای خانه مشترک بود، در حالی که پسران معمولاً برای آموزش به صومعه های بودایی می رفتند. آسیای جنوب شرقی فاقد آموزش جامع برای کسب و کار و مشاغل است.
بهطور سنتی، تحصیلات دخترانه بیشتر در خانه انجام میشد، همراه با کارهای خانگی، در حالی که پسران معمولاً برای آموزش به یک صومعه بودایی میروند. آموزش و پرورش بهطور کلی برای کسب و کار و مشاغل در جنوب شرقی آسیا وجود ندارد.
تصویر خیالی زن تایلندی تا حد زیادی در کشورهای غربی رایج است. بسیاری از غربی هایی که به تایلند سفر می کنند یا زندگی می کنند، این موضوع را بیان میکنند . به موازات این ارزش آفرینی، کم و بیش خیالی از زن تایلندی، بسیاری از این مردان رفتار «مردانه» زنان هموطن خود را ذکر کرده و آن را رد می کنند. "مستقل"، "نداشتن مراقبت از خود"، "در یک رقابت دائمی" یا "بدون نیاز به مردان"، آنها به جهش یافته ها شبیه می شوند (Dorlin 2009) زیرا مرزهای جنسیتی را زیر سوال می برند. به نظر می رسد زنان تایلندی که در تقابل با زنان غربی ساخته و تخیل شده اند، به مردان غربی اجازه می دهند تا با این بحران هویت جنسی غربی مقابله کنند. جابهجایی جغرافیایی و فرهنگی این غربیها به خودشان این امکان را میدهد که وقتی با یک زن محلی در تماس هستند که «زنانه»، «مطمع»، «متواضع» و «سنتی» توصیف میشود، مردانگی خود را ارزشگذاری کنند. بنابراین مهاجرت در تایلند امکان ارزش گذاری مردانگی و به طور گسترده ارزش گذاری اجتماعی و همچنین اختراع مجدد هویت را فراهم می کند. این فرآیند از فرهنگ محلی، حتی اگر دور و عجیب و غریب باشد، برای بازگشت به ارزشهای سنتیتر در درون زن و شوهر، خانواده و تعاملات اجتماعی استفاده میکند. این میل به جای دیگر، به فرهنگ و کشوری دوردست، به این ترتیب، نوعی مقاومت در برابر تغییر را ممکن می سازد.
منبع : ویکیپدیا