امروز : یکشنبه 19 آذر 1402
ارزش افزوده را به اشکال مختلف تعریف و تشریح کردهاند از جمله؛
الف- ارزش افزوده عبارت است از ثروت اضافه ای که سازمان بازرگانی یا صنعتی از طریق فرآیند تولید یا ارائه خدمات ایجاد می کند و با کسب کردن نهادهای واسطه از نتایج و عایدی ها به دست می آید. در فرآیند تولید مواد اولیه تغییر شکل پیدا کرده و ارزش افزوده ایجاد می شود سپس کالاها از خطوط تولید و مونتاژ خارج میشوند. ارزش افزوده به صورت حقوق و دستمزد برای کارکنان استهلاک برای سرمایه گذاری مجدد ماشین آلات و تجهیزات سود برای سهامداران شرکت بهره به وام دهندگان برای وام های گرفته شده و مالیات به دولت تسهیم و تقسیم می شود.
ب- ارزش افزوده معادل اختلاف درآمد حاصل از فروش کالا یا خدمات و هزینهای است که بابت خرید مواد اولیه و خدمات دریافتی پرداخت شده است از آنجا که ارزش افزوده ثروتی را می سنجد که حاصل کار و تلاش گروهی از کسانی است که در سازمان بازرگانی یا صنعتی شامل هستند لذا باید در پرداخت حقوق کسانی که در ایجاد ان سهیم بودند از آن استفاده شود بخشی از ثروت و ارزش ایجاد شده مزبور در قالب حقوق دستمزد بیمه و بازنشستگی بهره وام ها مالیات و سود سهام توزیع می شود و بخش باقی مانده به عنوان ذخایر برای سرمایه گذاری و استهلاک انباشته می شوند ارزش افزوده ایجاد شده توسط یک سازمان بازرگانی صنعتی مابه التفاوت آنچرا که مشتری به عنوان بهای کالا میپردازد با آنچه را که سازنده یا فروشنده باید بابت مواد خام و سایر عوامل واسطه ای در فرآیند تولید بپردازد اندازه گیری می کند.
پ-ارزش افزوده عبارت است از افزایشی که ارزش یک کالا حین اجرای جریان تولیدی اش پیدا می کند. این شاخص یعنی حاصل جمع ارزش افزوده فعالیت های مختلف به عنوان شاخص مناسب ارائه عملکرد یک نظام اقتصادی می تواند به کار رود.
ت-ارزش افزوده به طور کلی عبارت است از اختلاف ستانده ها و نهادها مشروط بر اینکه رقم نهادها سهم عامل کار را در بر نگیرند. ساموئلسون عالم معروف اقتصادی ارزش افزوده را به آن قسمت از مازاد ستانده ها نسبت به نهاد ها که صرفاً به حقوق بهره اجاره و سود قابل انتساب باشد تعریف میکند.
ث- مقیاس دیگر ستانده که بر حسب ارزش پولی بیان می شود ارزش افزوده است در تعریف ارزش افزوده کالای ساخته شده را در نظر بگیرید برای رسیدن به این کالای ساخته شده نهادهای مختلف مورد نیاز است نهاد های وجود دارند که توسط سازمان تولید کننده از دیگر سازمان ها خریداری می شوند. چه نهادهای واسطهای یا میانی نام دارند. نهادهایی نیز وجود دارند که توسط خود سازمان تولید میشوند و ارزش آنها به ارزش نهاده هایی که از بیرون سازمان خریداری می شوند اضافه می گردد. این نهادها شامل حقوق و دستمزد پرداختی به کارکنان سود خالص بهره وام استهلاک مالیات هزینه های عمومی و ... می گردد. این نوع آخرین نهادها به عنوان ارزش افزوده نامیده می شوند.
ارزش افزوده تولید خالص هم می گویند. احتساب آن در سطح یک کشور به روشی برای محاسبه درآمد ملی یک کشور نیز می باشد. حاصل جمع ارزش افزوده در مجموعه رشته ها و فعالیت های اقتصادی برابر است با محصول ناخالص داخلی یک کشور.
در محاسبه درآمد ملی به این روش ابتدا باید ارزش افزوده تولیدات ناخالص هر رشته را محاسبه کرد و سپس ارزش کالاها و خدمات واسطه را از آنها کسر نمود چنانچه همراه با کالا و خدمات وابسته هزینه استهلاک سرمایه های ثابت نیز از ارزش تولیدات کسر شود محصول خالص داخلی به دست خواهد آمد.
چنانچه در جامعه فقط یک واحد تولیدی وجود داشته باشد تولیدات داخلی برابر خواهد بود با ارزش کالاها و خدماتی که در آن واحد تولید می شود ولی نظر به اینکه در هر جامعه تعداد بیشماری واحدهای تولیدکننده وجود دارند و قالبا آنچه به دست مصرف کننده نهایی میرسد نتیجه کار و محصول چند واحد تولیدی است بنابراین چنانچه در نظر باشد ارزش واقعی تولیدات یک سازمان بازرگانی یا صنعتی به دست آید لازم است ارزش کالاها و خدمات ناتمامی که از سایر تولیدکنندگان خریداری شده است از ارزش تولیدات آن سازمان بازرگانی کسر گردد.
ارزش افزوده تفاوت درآمد حاصل از فروش و بهای تمام شده کالاها و خدمات خریداری شده است در واقع ارزش افزوده در واحد تولیدی عبارت است از ارزشی که آن واحد ایجاد کرده یا به ارزشهای تولید شده توسط تولیدکنندگان دیگر افزوده است.
ارزش افزوده فعالیت های اقتصادی به دو روش زیر قابل محاسبه می باشد
الف-یک روش عبارت است از تفریق ارزش کالاهای واسطهای مورد استفاده در تولید یک کالا از ارزش محصول تولید شده
ب-روش دوم عبارت است از از محاسبه ارزش افزوده از طریق محاسبه مبالغ پرداخت شده به عوامل تولید از جمله کارگر سرمایه سود و غیره
با وجود آنکه محاسبه ارزش افزوده از طریق روش تبریک ساده به نظر می رسد اما در عمل با مشکلاتی همراه است مشکلاتی که در محاسبه ارزش افزوده مطرح است ناشی از فقدان قواعد ثابتی برای نحوه برخورد با برخی از اقلام نظیر فروش مواد اولیه خریداری شده خدمات خریداری شده استهلاک و هزینه اجاره است.
در این روش ارزش افزوده به صورت مزد و حقوق به کارگران و نیز به صورت اجاره هزینه استهلاک سود و غیره محاسبه می شود
ارزش افزوده نشانگر میزان ثروت ایجاد شده توسط افرادی که در یک سازمان بازرگانی یا صنعتی کار میکند و همین طور کسانی که سرمایه آنها سازمان را تامین کردند ارزش افزوده بین کسانی که در ایجاد ان سهیم بودند توزیع می شود. طالبان بخش عمدهای از ارزش افزوده یک سازمان بازرگانی و صنعتی بین کارکنانش در قالب حقوق و دستمزد بن های کارگری بازنشستگی و سایر اشکال هزینههای نیروی کار توزیع می شود انچه این موارد روشن به نظر میرسند اما گاهی نیز تعریف برخی از هزینه های نیروی کار مشکل است برای مثال برای این که منفعت ناشی از برنامههای آموزشی منحصراً به سازمان برمیگردد یا خود فرد نظر دقیقی وجود ندارد.
بخش دیگری از ارزش افزوده به افرادی که سرمایه سازمان بازرگانی و صنعتی را تهیه کردند در قالب سود برمیگردد البته پیش از آن سهمی از آن در قالب مالیات به دولت پرداخت می شود.
بخش نهایی ارزش افزوده به عنوان ذخیره استهلاک و سود باقیمانده در سازمان بازرگانی حفظ میشود استهلاک که قبل از محاسبه سود کنار گذاشته می شود می تواند به عنوان هزینه مالکیت و استفاده از دارایی ها در نظر گرفته شود. استهلاک بر خلاف هزینه اجاره دارایی ها یک جریان نقدینگی که از سازمان خارج شود نیست.
مفهوم ارزش افزوده تعامل بین نیروی انسانی و سرمایه را در سازمانهای بازرگانی و صنعتی شفافتر مشخص تر و برجسته تر می کنند البته با وجود آنکه بخشی از ارزش افزوده سازمانهای بازرگانی صنعتی به عنوان مالیات به دولت پرداخت می شود اما پرداخت های متقابل هم ممکن است از جانب دولت به سازمان ها به صورت کمک به سرمایه گذاری و پرداخت یارانه صورت پذیرد. کمکهای دولتی و یارانه آن نباید در ثروت ایجاد شده توسط سازمانها منظور شود.
یکی از نسبت هایی که برای اندازه گیری بهره وری بسیار مورد استفاده محققان و کارشناسان قرار می گیرد نسبت ارزش افزوده سرانه است. این نسبت از تقسیم ارزش افزوده تولید طی دوره معینی از زمان نیروی انسانی شاغل در همان زمان به دست می آید. بهره وری نیروی انسانی افزایش ارزش افزوده ناشی از تغییر در کیفیت نیروی کار است به عبارت دیگر بهرهوری تابعی از کیفیت نیروی انسانی است و افزایش کیفیت نیروی انسانی باعث می شود این نسبت به بالا رود.
بهرهوری نیروی انسانی مشخص کننده میزان تولید یا قدرت تولید هر واحد از نیروی کار می باشد در واقع بهرهوری نیروی کار تولید سرانه هر واحد از نیروی کار را اندازه گیری می کند و بهره وری متوسط نیروی کار ارزش افزوده سرانه نیروی کار را نشان می دهد. بهرهوری کار تنها شامل عمل کارگران نمی باشد بلکه همه فعالیت های انسانی به کار رفته در فرآیند تولید اعم از فعالیت مدیران متخصصان و کارگران را در بر می گیرد. مدیران یک سازمان و تجزیه و تحلیل کنندگان مالی می توانند عملکرد و کارنامه یک سازمان یک کارخانه یک صنعت یا یک کشور و یا بخش های متفاوت آنها را در مقایسه با یکدیگر مورد ارزیابی قرار دهند حتی عملکرد یک سازمان یا صنعت در سال های مختلف قابل مقایسه است.
نسبت ارزش افزوده تقسیم بر سرمایه به کار گرفته شده شاخص بهرهوری سرمایه است و قدرت عملکرد بهره برداری و بهره وری یک صنعت یا شرکت خاص را از سرمایه نشان می دهد و میتوان از آن برای مقایسه شرکتها با یکدیگر استفاده کرد دولت میتواند بر اساس آن اولویت های برنامه ریزی خود را در ارتباط با واگذاری شرکتهای خود به بخش خصوصی مشخص نمایند.
برخی مواقع ممکن است به بهره وری برحسب مفهوم ارزش افزوده نگاه کرد لذا بهرهوری نسبت میان منابع مورد استفاده در فرآیند تولید و ارزش کالایی است که از آن فرایند حاصل می شود آنچه پس از مخارج مصروفه به دست می آید ارزش افزوده است در واقع این شیوه ستانده را بر حسب ارزش افزوده اندازه میگیرند که عبارت است از ستانده خالص منهای نهادهای وابسته به علاوه تسهیلات موجودی مواد در آغاز به پایان سال و سرانجام من های کارهای قراردادی تعمیرات و نگهداری.
ارزش افزوده به کمک و مهارت و تلاش انسانی با تبدیل مواد به کالاها به دست می آید بدون این ارزش افزوده مواد اولیه مزبور به همان صورت بعدی خود باقی می ماند و ارزش آن به اندازه اولیه خود است حتی از ارزش آن به دلیل مورد استفاده قرار نگرفتن منسوخ شدم یا فاسد گردیدن کاسته می شود.
چنانچه بتوان با به کارگیری روشهای پیشرفته ارزش افزوده را بالا برد بهرهوری نیز بهبود حاصل پیدا می کند در واقع منظور از روش مطلوب روشی است که باعث کاهش هزینه ها افزایش و بهبود تلاش ها و مهارت ها شود. از آنجا که در محاسبه ارزش افزوده آن قسمت از هزینههای تولید را که نمیتوان به عنوان مزد بهره اجاره و سود تلقی کرد از ارزش استانداردها تفریح می شود می توان ارزش افزوده به ازای هر واحد کار را شاهدی نسبتاً ساده از تغییرات بهرهوری کار به شمار آورد در واقع با تقسیم ارزش افزوده به کمیت نیروی کار مصروفه سهم یا حصه هر واحد از نیروی کار در ارزش افزوده به دست می آید.
ارزش افزوده دو مفهوم را در ذهن تداعی می کند تولید ثروت و توزیع ثروت.
از مزیت های تجزیه و تحلیل ارزش افزوده و اندازهگیری بهرهوری از طریق آن این است که نشان میدهد چگونه یک سازمان از طریق فرآیند تولید ثروتی را ایجاد می کند و چگونه این ثروت بین کسانی که در ایجاد ش سهیم بودند توزیع می شود.
تحلیل ارزش افزوده می تواند در ارزیابی کارایی و قدرت تولیدی سازمان مفید واقع شود این تحلیل ها مدیران را در تصمیماتی از قبیل بازاریابی کاهش هزینه ها افزایش سرمایه توانمند می کند همچنین در برنامهریزی برای نیروی کار کاهش هزینهها سهم بازار و سود کاربرد گسترده ای دارد. از یک سو تجزیه و تحلیل های مربوط به ارزش افزوده نحوه ارتقای بهرهوری و به تبع آن افزایش سود را نشان می دهد و از سوی دیگر توزیع ارزش افزوده از آن جهت که رابطه بین پاداش های کارکنان و موفقیت سازمان بازرگانی را نشان می دهد سودمند است و برای مشارکت بیشتر کارکنان در ارتقای عملکرد سازمان حالت تشویقی دارد. در واقع درک مفهوم ارزش افزوده توسط کارکنان یک سازمان آنها را به سمت هرچه بهره برد تر شدن و رشد و توسعه و به تبع آن کسب سود بیشتر رهنمود می کند.
۸-۱-سود ثروت ایجاد شده است که در یک دوره مالی مشخص به سهامداران تعلق میگیرد درحالی که ارزش افزوده بیانگر ثروتی است که بر اثر تلاش گروهی از سهام داران وام دهندگان کارکنان و دولت در یک دوره مالی مشخص ایجاد شده است هر یک از گروههای ذینفع فوق سهم خود را از آن دریافت کردهاند. ارزش افزوده تنها تلاشی را که در یک جریان تولید صورت میگیرد اندازه گیری نمی کند بلکه میزان رضایت مشتریان را نیز در قالب مقدار پولی که حاضر است بپردازد مورد سنجش قرار می دهد. ارزش افزوده مفهومی گسترده تر از سود دارد و سود صرفاً ممکن است بخشی از ارزش افزوده ایجاد شده باشد صورت سود و زیان ناشی از نیاز جوابگویی هیئت مدیره به سهامداران می باشد در حالی که تهیه کنندگان صورت ارزش افزوده معتقدند که هیئت مدیره مسئول پاسخگویی به سهامداران وام دهندگان و کارکنان و دولت می باشد تا مشخص شود که ثروت مزبور چگونه ایجاد شده و چگونه تقسیم میشود.
از آن جا که ارزش افزوده ابزار مدیریتی مهمی به شمار می رود آمار و ارقام مرتبط با آن به طور فزاینده و گستردهای در راهنمایی و هدایت فعالیتهای مدیریتی به ویژه در حوزه مالی و مدیریت کاربرد پیدا کردهاند. اندازه گیری بهره وری از طریق ارزش افزوده هم در سطح واحد تولیدی و صنایع و هم در سطح مملکت به منظور ایجاد مقایسه بین واحدها صنایع و کشورها روز به روز در حال افزایش است.
چرا که آگاهی در سطح نسبت به این شاخص ها و چگونگی روند تغییرات آن ها طی زمان از یک سو در تحقق بسیاری از اهداف اقتصادی بسیار سودمند است و از سوی دیگر به برنامه ریزان اقتصادی در زمینه هدایت فعالیت ها اختصاص منابع و تعیین خطوط اساسی سیاست اشتغال و برنامه ریزی های استراتژیک کمک می کند. ارزش افزوده در تصمیم گیری های مدیریت استراتژیک و برنامهریزیهای بلندمدت کاربرد پیدا میکند و مقیاس مهمی برای مقایسه کارایی و قدرت رقابت بین کشورهاست.