امروز : یکشنبه 19 آذر 1402
منابع و عوامل تولید در هر سرزمینی محدود میباشند ولی احتیاجات بشر روز افزون، متعدد و نامحدود است. در نتیجه مصرف دائما در حال افزایش است و در صورتی که میزان تقاضا از میزان تولید بیشتر شود جامعه با نابرابری اقتصادی، تورم و مشکلات دیگر مواجه خواهد شد. اینجاست که ارزش و اهمیت بهرهوری با توجه یا استفاده بهینه از عوامل تولید مطرح میشود.
بهرهوری بسته به نوع افراد و در ارتباط با تجربه ها و دانشهای آنها به نحوی گوناگون و غیر از آنچه به واقع هست مورد استفاده قرار گرفته است. رسالت اصلی علم مدیریت دستیابی به بهرهوری بیشتر است، بهرهوری حتی در خانواده که کوچکترین واحد اجتماعی است نیز معنی دارد به نحوی که دستیابی به زندگی با کیفیت و رفاه بیشتر سبب تلاش بیشتر و هدفمند خانوادهها شده است.
ارتقا بهرهوری به تلاش برنامه ریزی شده و همه جانبه نیاز دارد. در پاره ای از مواقع ممکن است رسیدن به منابع حاصل از بهره وری چندین سال زمان نیاز داشته باشد از این رو سازمانها نباید در مراحل اولیه ناامید شوند. نظارت دقیق، بازنگری و اقدام اصلاحی برنامه های بهرهوری را در مسیر صحیح خود قرار میدهد.
در برنامه ریزی برای بهبود بهرهوری در بدو امر لازم است علل پایین بودن بهرهوری در سازمانها تشخیص داده شده و هدف نیز کاملا مشخص و روشن گردد. برنامه ریزی برای بهبود بهرهوری شامل تغییر در روشهای انگیزشی کارکنان و بهبود شرایط کار، بهبود نظام ها، دستورالعملها روشها، فنآوری و ... است.
نیروی انسانی مهمترین عامل در بهبود بهره وری است. با توجه به نکات زیر میتوان بهره وری نیروی کار را افزایش داد:
مدیریت میتواند از طریق ایجاد انگیزش در کارکنان با اعطای پاداش های مادی، تفیض اختیار، ایجاد فضای دوستانه و شاد در بهبود بهرهوری موثر باشد. به اعتقاد فابریکانت سرمایه گذاری در منابع انسانی عینا همانند سرمایه گذاری در ماشین الات و تجهیزات منشا بهرهوری بالاتر است.
بر اساس تحقیق صورت گرفته در اتحاد جماهیر شوروی کلیه هزینه های آموزش و پرورش بر اثر افزایش تولید ناشی از تعلیمات داده شده به نیروی کار طی یک دوره ده ساله بازگشت شده و مستهلک میشوند.
برای بهبود کیفی نیروی کار علاوه بر آموزش باید به گماردن افراد در مشاغل مناسب، تندرستی افراد، محیط زیست و ... نیز توجه داشت. برای مثال در ساخت شاهراه پان آمریکن بررسیها نشان داد که اضافه کردن غذای پروتئین دار به خوراک معمولی کارگران باعث گردید مقدار کار آنها به نحو قابل ملاحضه ای افزایش یابد.
هنگامی که ساعات کار طولانی باشد آهنگ کار بطیء است، بیماری به هنگام اشتغال رایجتر و میزان سوانح بالاتر است. نسبت کالای ضایع شده، مصالح تلف شده و ماشین آلاتی که خراب میشوند افزونتر است.
بهرهوری را میتوان با کار زیرکانهتر و دقیقتر افزایش داد. میتوان با ارتقای کارایی فرایند کار از طریق استفاده از نرم افزارها و سخت افزارهای خودکار، تدابیر مهندسی صنایع و حذف مراحل زاید، بهرهوری را بهبود بخشید. باید در نظر داشت دستیابی به ساختارهای عریض سازمانی و بهبود کارایی فرایند کار نیازمند به کارگیری سبکی از مدیریت است که به نوآوری و بهبود بهرهوری بیشترین توجه را داشته باشد.
ایجاد تنوع در کارها و وظایف کارکنان و محول کردن تکالیف جدید که غنی سازی شغلی نامیده میشود عامل مهمی در جلب انگیزش و رضایت کارکنان به شمار میرود.
بیدار کردن وجدان کاری کارکنان و در نتیجه بهبود کیفی عامل کار، عمدتا از طریق آموزش و پرورش مستمر کارکنان برای ارتقای مهارتها و کسب مهارتهای جدید و ایجاد علاقه به کار در آنها، امکان پذیر است.
وجدان کاری عبارت است از گرایش درونی انسان که به مدد آن فرد تمایل به انجام کار بیشتر و بهتر پیدا میکند و بدین وسیله به ارضای روانی و مادی میرسد. وجدان کاری را میتوان وضعیتی دانست که در آن افراد جامعه در مشاغل گوناگون سعی دارند تا کارهای محول شده را به بهترین نحو به انجام برسانند.
برای ارتقا وجدان کاری اقدامات زیر را میتوان انجام داد:
شامل برنامه ها و اقداماتی میشود که منجر به ارتقای بهرهوری و کیفیت در سازمان میگردد که شامل موارد ذیل است:
اقدامات فوق نتایج ذیل را برای کارکنان خواهد داشت: