امروز : جمعه 17 آذر 1402
از این که همیشه مورد سوءاستفاده شیادان هوسران قرار گرفته ام و رفتارهای گناه آلودی را مرتکب شده ام شرمنده میباشم و می خواهم از این دنیای زشت و لجنزار گناه بیرون بیایم چرا که ... زن 30 ساله با بیان این که همه این ماجراها به خاطر سادگی خودم و ضعف ایمان و اعتقاداتم رخ اطلاعات هست و اکنون حتی روی توبه کردن هم ندارم به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گلشهر مشهد گفت: حدود دو سال قبل زمانی که پا به دانشگاه گذاشتم احساس می کردم باید دختری آزاد باشم و از رفتارهای غربی تقلید کنم. ضعف در ایمان و اعتقادات دینی و مذهبی مرا به گرداب این اندیشه پرخطر کشاند تا جایی که خیلی زود در منجلاب فساد و رفتارهای غیراخلاقی گرفتار شدم. هر چه وقت زیادتر می گذشت اینجانب هم زیادتر در این مرداب متعفن فرو می رفتم. آن قدر شرم و حیا را زیر پا گذاشتم که دیگر به حرف های اطرافیانم هیچ توجهی نمی کردم. خانواده ام با ناامیدی هر چه کوشش می کردند مرا از این دنیای خودخواسته کثیف نجات بدهند فایده ای نداشت. نصیحتم کردند، کتکم زدند، زندانی شدم، گوشی تلفنم را گرفتند ولی اینجانب به دنبال دنیایی ایده آل و آزاد با فرهنگ غربی بودم. حالا پاتوق ها و لانه های فساد را می شناختم و دوشادوش مردان هوسران و هرزه خیابان گردی می کردم اما از یک سال قبل با جوانی آشنا شدم که احساس کردم به او دل باختهام و او هم مرا رفیق دارد اما تصور رفیق داشتن برایم واژه عجیبی بود چرا که بیان این کلمات و جملات در میان مردان هوسران جز سوءاستفاده و خوش گذرانی کاربرد دیگری ندارد. با این حال او خودش را عاشق سینه سوخته اینجانب نشان می داد در حالی که اینجانب نمی دانستم نقشه شومی را در سر می پروراند. خلاصه اینجانب که در فضاهای مجازی با «متین» آشنا شده بودم به این عشق و علاقه پایبند ماندم و تنها با او در کوچه و خیابان پرسه می زدم یا به پاتوق هایش می رفتم غافل از این که او برای اخاذی و سوءاستفاده از اینجانب فقط به دنبال گوشی تلفن همراهم بود. بالاخره چند روز قبل گوشی تلفنم را درون خودروی او فراموش کردم و به خانه رفتم. وقتی با متین ارتباط گرفتم و از او خواستم گوشیام را به اینجانب بازگرداند با تعجب ادعا کرد گوشی نزد او نیست اما مدتی بعد و در حالی که وانمود می کرد برای یافتن گوشی همراهم کوشش می کند با اینجانب ارتباط گرفت و ادعا کرد یک گوشی با مشخصات گوشی گمشده اینجانب را در دست مرد شیادی دیده هست اما آن جوان شیاد آماده نیست در قبال دریافت کمتر از 500هزار تومان گوشی را تحویل بدهد. خلاصه آن روز شوم بر ترک موتورسیکلت «متین» نشستم تا مرا نزد آن فرد شیاد ببرد. بالاخره پس از عبور از کوچه و خیابان های حاشیه شهر به سوله ای متروکه رسیدیم. دو نفر درون سوله نشسته بودند و گوشی را نشانم دادند اما وقتی فهمیدند اینجانب پولی به همراه ندارم تا به آن ها بدهم مرا مورد اذیت و اذیت قرار دادند اگرچه بعد فهمیدم همه این ها نقشه شوم متین بوده هست و اینجانب به خاطر سادگیام در دامی خود ایجاد افتاده ام. همه ی این بخاطر لجبازی دخترانه ای بود که داشتم. همه وجودم لرزید به گونه ای که دیگر حتی از تنفس کشیدن هایم در این دنیای گناه آلود شرم دارم. از این که حیا، عفت و پاکدامنی را فدای تفکرات هوس آلود فرهنگ غربی کرده ام خجالت می کشم به طوری که حتی اشک هایم نیز برای توبه نزد خدا شرمگین از دیدههایم فرو می ریزد. اکنون شرمسار از این همه زشتی و آلودگی به کلانتری آمده ام تا کمکم کنند و... شایان ذکر هست این زن جوان که اشک ریزان به دامان قانون پناه آورده بود با تدابیر سرگرد شجاعی (رئیس کلانتری گلشهر مشهد) مورد حمایت های مشاوره ای و ساده شناختی قرار گرفت تا راه صحیح حیات را با تقویت ایمان و اعتقادات پیدا کند چرا که خداوند توبه پذیر هست و از گناهان بندگانش چشم پوشی می کند.