امروز : شنبه 01 مهر 1402
فابریکانت بهره وری مجموع عوامل را به این نحو تعریف میکند که هنگامی که مجموعه محصول تولید شده را در مقابل مجموعه نهاد ها به سنجش می گیریم بهره وری مجموعه عوامل حاصل میشود. مجموعه عوامل به کار گرفته شده در تعریف فوق تنها شامل نیروی انسانی نمی شود بلکه علاوه بر آن سرمایه گذاری در کارگاه تجهیزات وسایل ابزار و همچنین مصرف مواد اولیه را نیز در بر دارد.
فوراستیه برای محاسبه بهره وری مجموعه عوامل فرمول زیر را ارائه می کند
بهره وری مجموع عوامل = حجم فیزیکی محصول / کار مستقیم + کار غیر مستقیم + مواد و مصالح مصروفه + انرژی مصروفه + هزینه سربار
در تعریف اول درمدلهای ارائه شده برای اندازه گیری بهره وری مجموعه عوامل پیچیدگی و ابهام خاصی مشاهده نمی شود اشکال واقعی هنگامی مطرح می گردد که بخواهیم عوامل مورد نظر را در مخرج کسر موزون و به هر یک ضریب ویژه انتساب دهیم چرا که روش های گوناگون موزون کردن عوامل نتایج حاصله را به نحو قابل ملاحظه دگرگون می سازد ، بدیهی است هر قدر شیوه اندازهگیری پیچیده تر شود احتمال خطا افزایش پیدا میکند.
فرمول P=o/aL+bK فقط هنگامی در عمل قابل پیاده شدن است که مقادیر ضرایب a و b به دقت مشخص شود.
دومین مفهوم اساسی در سنجش بهره وری بهرهوری بخشی یا عامل منفرد می باشند
بهرهوری سرمایه یا به بیان دیگر میزان تولید به ازای هر واحد از سرمایه به کار گرفته شده در ساده ترین شکل به صورت زیر ارائه می شود
بهرهوری سرمایه= مقدار تولید / میزان سرمایه بکار گرفته شده
مشکلی که پیش می آید این است که میزان سرمایه به کار گرفته شده را چگونه باید تعیین نمود روش محاسبه استهلاک یکی از عواملی است که در تعیین سرمایه به کار گرفته شده دخالت دارد.
می توان گفت که برای انجام محاسبات بهره وری سرمایه با استفاده از مدل های موجود تقریباً هیچ گونه نتیجه علمی مترتب نیست.
مدل سنجش بهره وری مواد اولیه در ساده ترین شکل عبارت است از
بهرهوری مواد اولیه= میزان محصول تولید شده / مقدار مواد اولیه مصروفه
این مدل به اقتضای مورد میتواند اشکال پیچیده به خود گیرد یعنی مخرج کسر میتواند شامل مجموعه ای از انواع مواد خام مصالح و ملزومات باشد. هر یک میتواند به اقتضای سهمی که در تولید دارد بر اساس ضرایب ویژهای محاسبه موزون شود.
شاخص هایی که در نتیجه محاسبات بهره وری مواد به دست می آیند میتوانند طی دوره ای از زمان شواهد ارزشمندی در این باب ارائه کند و نشان دهد که آیا کیفیت بهتر مواد خام و مرغوبیت آن هاست که موجب ارتقاء سطح بهرهوری را فراهم میکند یا آن که به خاطر استفاده از روش های بهتر و صحیح تر خرید و انبارداری و مصرف مواد خام است که اتلاف کمتری صورت میگیرد و در نتیجه بهره وری افزونتری آید می شود.
با آنکه تجزیه و تحلیل یافته های ناشی از محاسبات بهره وری مواد می تواند برای افزایش سطح تولید و اعتلای میزان بهره وری بسیار مفید باشد به سبب اشکالات بنیادین که در تعیین مقدار واقعی رقم مخرج کسر یاد شده وجود دارد استفاده از مدل های سنجش بهره وری مواد بسیار محدود است.
هنگامی که از بهره وری بدون توصیف بیشتری سخن گفته میشود مراد اشاره به بهره وری کار یا بهرهوری نیروی انسانی است. به همین دلیل اندازه گیری بهره وری کار معمولی ترین طریق اندازه گیری بهره وری است در سنجش بهرهوری عامل کار حجمی فیزیکی محصول تولید شده یا ارزش پولی آن به ازای هر واحد نیروی کار مصروفه مثلاً ساعت نفر تعیین می شود.
علت عمده این امر که انجام محاسبات بهرهوری کار به خلاف سایر روش های سنجش بهرهوری این پایه مورد استقبال و عمل پژوهشگران قرار گرفته آن است که بر خلاف انجام محاسبات شاخص های بهره وری کار در دست داشتن اطلاعات زیاد ضروری نمی باشد و محاسبات آن تقریباً آسان صورت می پذیرد نسبتاً آمار و ارقام بیشتر و صحیح تری در این زمینه یافت میشود.
مدل پایه ای سنجش بهرهوری کار را میتوان به شکل زیر ارائه کرد
بهرهوری عامل کار = میزان محصول تولید شده / مقدار نیروی انسانی بکار گرفته شده
صورت کسر را می توان به صورت حجم فیزیکی کل محصول یا به صورت ارزش پولی کل محصول بیان کرد اما مخرج کسر چگونه تعیین می شود.
طبق نظر اشتاینر و گلدنر کل ساعت کار مشتمل است بر میزان کار کارکنان تولیدی به علاوه میزان کار کارکنان اداری و دفتری کادر تعمیراتی و کارکنان کادر سرپرستی اما از دید فوراستیه کار مورد نظر در کسر یاد شده فقط جمع کار مستقیم و کار غیر مستقیم است و کارهای قراردادی خرید خدمت در محاسبه لحاظ نمی شوند.
در مورد بهرهوری کار چنانچه اعتقاد به عدم تساوی مطلق اجزای مخرج کسر بوده و تمایل به موزون کردن آنها از طریق انتصاب ضرایب ویژه وجود داشته باشد باز مشکلات عدیده پدیدار خواهد شد به همین سبب است که امروزه در اکثر محاسباتی که در این زمینه انجام می پذیرد اجزای مخرج کسر مورد اشاره همگن و متجانس فرض می شود.
این امر که در سنجش بهرهوری میزان ستانده نیروی کار به عنوان معیار مرسوم از مقبولیت عام برخوردار است نباید منجر به این استنتاج شود که تغییرات حاصله در شاخص های بهره وری منحصراً به تلاش کارگران و بهبود کیفیت و کمیت نیروی کار مهارت آنها مرتبط میشود.
فابریکانت در این مورد اعتقاد دارد پیدایش تغییر در شاخص میزان تولید به ازای هر نفر ساعت کار متاثر از ایجاد تغییر در سه عامل است
۱-تغییر ناشی از میزان سرمایه که به ازای هر نفر ساعت کار به خدمت گرفته می شود
۲-تغییر ناشی از میزان کارایی مجموعه کار و سرمایه مصروفه
۳-تعبیر ناشی از متوسط کیفیت و مهارت نیروی انسانی به کار گرفته شده
اشتاینر و گلدنر دلایل ایجاد افزایش بهره وری کارگاهی فرضی را طی ۵ مورد به شرح زیر خلاصه می کنند؛
۱-ممکن است مهارت کارگران افزایش یافته باشد یا آنکه ممکن است کارگران صرفاً به تلاش خود افزوده باشند
۲-ممکن است واحد تولیدی تعداد ماشین آلات را به ازای هر کارگر افزایش داده باشد یا آنکه ماشینهای بهتری را به کار گرفته باشد
۳-ممکن است درجه مرغوبیت مواد خام افزایش یافته باشد
۴-ممکن است روش و سازمان تولید تغییر یافته باشد.
۵-افزایش مشاهده شده ممکن است ناشی از بهرهبرداری از ظرفیت کامل واحد تولیدی باشد.