امروز : پنجشنبه 13 مهر 1402
بهره وری عبارت است از رابطه بین کمیت تولیدات و یک یا چند تا تمام عوامل که برای به دست آوردن آن تولیدات به کار رفته است چنین رابطهای معیاری از چگونگی بهره برداری از عامل یا عوامل مورد اشاره به دست می دهد.
بنابراین تعریف بهره وری به صورت مقدار تولید تقسیم بر میزان عوامل به کار رفته بیش از حد ساده جلوه دادن قضیه است چراکه در مواجهه با این فرمول دو سوال مطرح میشود؛
۱-میزان تولید را چگونه باید اندازه گیری کرد
۲-میزان نهاده را به چه ترتیب و چگونه باید سنجید
آگاهی نسبت به اینکه کدام یک از منابع به کار رفته در محصول و کدام یک از روشهای تولید منجر به تولید حداکثر کالا و خدمات می شود موجب اتخاذ تصمیم خردمندانه و صحیح در باب استفاده از منابع کمیاب موجود و انتخاب شیوه صحیح تولیدی می گردد.
در محاسبه و اندازه گیری بهره وری به طور اخص هدف آن است که بدانیم انسان یا هر ماشین هر واحد انرژی یا هر واحد از مواد به کار گرفته شده تا چه اندازه مولد و موثر است یا به بیان دیگر چه مقدار تولید می کند و بازدهی دارد.
هرگاه بتوان میزان مولد بودن هریک از منابع را به مدد روش های کمی و محاسبات ریاضی اندازه گیری کرد و شاخص ها و ضوابط برای سنجش میزان بهره وری آنها به دست آورد آنگاه می توان برای انتخاب و به کارگیری یک شیوه از میان شیوه های گوناگون تولید تصمیمات عاقلانه تری اتخاذ نمود به علاوه ثبت تغییراتی که در این شاخص ها روی می دهد و سپس مطالعه آنها طی یک دوره زمانی و مکانی خاص یا سنجش آن ها در محله های مختلف در تصمیم گیری های بنیادی مربوط به تخصیص منابع تولید به برنامه ریزان اقتصادی به خوبی یاری می رساند.
چنانچه افراد ماشین ها و سایر منابع از یک بخش فعالیت اقتصادی به بخش دیگر اختصاص یابند بهره وری کلیه جامعه افزوده شود و بدین ترتیب سرمایه گذاری در کل جامعه بازدهی بیشتری می یابد لذا چنانچه ما به تخصیص منابع جامعه به طور کلی و جامع نظر بیفکنیم متوجه خواهیم شد اگر ما کلیه منابع را مجدداً تقسیم کنیم و به بخش های مختلف تخصیص دهیم به نحوی که حداکثر بهره وری از دید جامعه عاید شود بسیار عالی است.
بین هدف بهره وری برای یک سازمان هدف بهره وری برای جامعه می تواند تباین وجود داشته باشد چنین دوگانگی را از سطح یک سازمان تا سطح کلی جامعه می توان مشاهده کرد البته اتفاق نظر و علایق مشترک نیز در سطوح مختلف وجود دارد پس بسیاری از مسائل مربوط به بهرهوری باید به پیدا کردن راه هایی که منافع کلیه سطوح را تامین کند معطوف شود.
در سطح فردی موضوع این است که چگونه می توان بهره وری را افزایش داد در سطح گروه منظور بهره وری گروه یا بخش از سازمان مطرح است در یک سازمان بعضی اوقات لازم است برخی مشاغل را حتی به فرض کارآیی شاغلین آنها فدا کرد و چند سازمان را ولو که کارآمد هم بوده باشند برای پابرجایی یک رشته فعالیت تجاری فدا کرد رشته های تجاری و بخش های اقتصادی را نیز برای اینکه اقتصاد ملی پابرجا بماند میتوان در یکدیگر ادغام کرد و به همین ترتیب برای افزایش بهرهوری در سطوح مختلف عمل میشود.
بهره وری حاصل عوامل کمک کننده و بازده ها است. ما به ظاهر یک فرایند تولیدی مستقل و بدون وابستگی را از آغاز تا انجام در نظر میگیریم اما در واقع فرآیندهای تولیدی پیاپی هستند که در طی زمان با عوامل تولیدی کمککننده جدید و نتایج تولیدی جدیدترین صورت می گیرند.
انسانها برای یکدیگر و در ارتباط با هم تولید و کار انجام میدهند نتایج حاصل از معاضدت هر عامل کاری در یک نظام تولیدی به صورت یکی از عوامل کمک کننده در نظام تولیدی متعدد دیگر در می آید و آنچه به صورت نتیجه کار یا بازده ظاهر می شوند از یک فعالیت تا فعالیت دیگر کاملاً اختلاف پیدا می کند.
بنابراین بهتر است توجه ما از موضوع افزایش بهرهوری به شکل مراحل محتوا و مستقل از هم به کمال مطلوب و بهترین کسب رضایت افراد و به طور کلی بهترین نتیجه در کل عملیات و مجموعه مراحل معطوف شود.